سفارش تبلیغ
صبا ویژن

*یاس شیشه ای* ♥TrUe LoVe♥

عشق

عشق کبریت درختها روزگار

کبریتـهای سـوخـــــــته هـم ،

روزی درختــهای شادابی بـوده انـد!

مثـــل مــا ،

که روزگـاری می خنـدیدیـم

قبـل ازاینکه عشق روشنـمان کنـد



[ پنج شنبه 92/6/28 ] [ 11:31 عصر ] [ mina ]

نظر

حال و روز من

حمام آدمی قیچی علامت شبها

ساعتها زیر دوش به

کاشی های حمام خیره می شوی !

غذایت را سرد می خوری !

لباسهایت دیگر به تو نمی آیند

همه را قیچی می زنی !

ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی

شبها علامت سوالهای فکرت را

می شمری تا خوابت ببرد !

تنهایی از تو آدمی میسازد

که دیگر شبیه آدم نیست

روزهای من اینگونه و شبهایم اصلاً نمیگذرد . . .



[ پنج شنبه 92/6/28 ] [ 10:48 عصر ] [ mina ]

نظر

-*معجزه*-

معجزه

-مگه میشه؟

-آره چرا نشه؟

-من واقعا نمیتونم....خیلی سخته...

-دستتو بده به من...بیا بریم...

ادامه مطلب...

[ یکشنبه 92/6/24 ] [ 2:17 عصر ] [ mina ]

نظر

*خورشید آخــــــــــر شهریور*

تنها پاییز عاشق شب گرم تلاش خورشید شهوریور

من هم

چون خورشید آخــــــــــر شهریور

نهایت تلاشم را

برای گرم کردن دلت

به کار میبرم

پاییز را یا تو عاشـــــــــــقی

یا من تــ ــــ ـــ ــنها...



[ جمعه 92/6/22 ] [ 3:40 عصر ] [ mina ]

نظر

حسی شبیه غربت اشیا...

روح افتاب زندگی پنجره سیب فساد درخت پلک ثانیه تنها حس

صبح است

گنجشک محض میخواند

پاییز روی وحدت دیوار

اوراق میشود

رفتار آفتاب مفرح

حجم فساد را

از خواب می پراند

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 92/6/18 ] [ 8:19 عصر ] [ mina ]

نظر

...مطـــ ـــ ــ ـ ـمئن باش...
ایستاده انگشت دست غزل مهربان فریاد قصه ازار قافیه تنها خاطره
ایستاده ام….
تنها….
پشت میله های خاطرات دیروز
این جا ….

[ یکشنبه 92/6/17 ] [ 9:5 عصر ] [ mina ]

نظر

بین این آدمـــــــــــــــــ ها

ادم ها فقط آدم هستند، نه بیشتر و نه کمتر... اگر کمتر از چیزی که هستند نگاهشان کنی آنها را شکسته ای... اگر بیشتر از آن حسابشان کنی، آنها تو را می شکنند... بینِ این آدم ها، فقط باید عاقلانه زندگی کرد؛ نه عاشقانه ...!!!

ادم ها فقط آدم هستند، نه بیشتر و نه کمتر...

اگر کمتر از چیزی که هستند نگاهشان کنی آنها را شکسته ای...

اگر بیشتر از آن حسابشان کنی، آنها تو را می شکنند...

بینِ این آدم ها، فقط باید عاقلانه زندگی کرد؛ نه عاشقانه ...



[ پنج شنبه 92/6/7 ] [ 11:31 عصر ] [ mina ]

نظر

گریه سیب

شب فرو می افتاد
به درون آمدم و پنجره ها را بستم
باد با شاخه در آویخته بود
من درین خانه ی تنها...تنها
غم عالم به دلم ریخته بود
ناگهان حس کردم
که کسی
آنجا،بیرون،در باغ
در پس پنجره ام می گرید...

صبحگاهان
شبنم
می چکید از گل سیب

“شب فرو می افتاد به درون آمدم و پنجره ها را بستم باد با شاخه در آویخته بود من درین خانه ی تنها...تنها غم عالم به دلم ریخته بود ناگهان حس کردم که کسی آنجا بیرون در باغ در پس پنجره ام می گرید...  صبحگاهان شبنم می چکید از گل سیب

هوشنگ ابتهاج



[ چهارشنبه 92/6/6 ] [ 1:29 صبح ] [ mina ]

نظر

شیطان را خط بزن..

شیطان میبیند خدا میداند انسان بخوان گناه دلار سکه لذت غذا کثیف روح جسم

شیطان میداند..میبیند..لبخند میزند..شاد میشود..

بر خدایی که تو را افرید فخر میفروشد..این بود اشرف مخلوقاتت؟

این بود که میخواستی برابرش سجده کنم؟

هرگز...

ادامه مطلب...

[ یکشنبه 92/6/3 ] [ 4:10 عصر ] [ mina ]

نظر

::

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

آوازک