سفارش تبلیغ
صبا ویژن

*یاس شیشه ای* ♥TrUe LoVe♥

صبر،زمان،خدا..

گیله مرد میگفت : گاهی در زندگی فصلهایی وجود دارند که سرد هستند و ناخوشایند ...

پر از نا امیدی ، اندوه و غم ... و البته بی حوصلگی ...

فصلهایی که تموم ناشدنی نشون میدن ... فصلهایی که فکر می کنیم موندگارند

و همین فکر ، غم و غصه اش رو بیشتر میکنه ،

دوره هایی که دوست نداری حتی راجع بهش با کسی حرف بزنی ...

 این روزهای ابری برای همه هست و فکر نکن که تو این دنیا فقط برای خودت پیش اومده و بس ...

زمانه به اندازه کافی سخت گرفته پس تو دیگه زیاد بخودت سخت نگیر

خبر خوش اینکه ، خوشبختانه این فصلهای نا امیدی میگذرن ... غمت نباشه ... کمی صبر لازمه و زمان ، و البته خدا ...



[ شنبه 90/10/24 ] [ 6:53 عصر ] [ mina ]

نظر

یک گلستان گل..

آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام            یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ام

از در و دیوار عالم فتنه می بارید و من                بی پناهان را بدین دارالامان آورده ام

اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست                کاروان را تا بدین جا با فغان آورده ام

تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک                 جهان درد و غم و سوز نهان آورده ام

قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش تر است                چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده ام

دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود                   ازبرایت دامنی اشک روان آورده ام

تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم                    یک نیستان ناله و آه و فغان آورده ام

تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو               در کف خود از برایت نقد جان آورده ام

تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد                  گوشه ای از درد دل را بر زبان آورده ام

 

کاروان زینب



[ شنبه 90/10/24 ] [ 4:2 عصر ] [ mina ]

نظر

انتظار

اگر چه روز من و روزگار می گذرد

دلم خوش است که با یاد یار می گذرد

چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است 

قطار عمر که در انتظار می گذرد . . .

برای تعجیل فرجش صلوات..

یامهدی

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم



[ چهارشنبه 90/10/21 ] [ 7:17 عصر ] [ mina ]

نظر

پاورقی...................


پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، باتعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه

چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». با

بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :

پدر عزیزم،

با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست دخترجدیدم فرار کنم، چون

می خواستم جلوی یک رویارویی با مادر و تو ...رو بگیرم.من احساسات واقعی رو با نازنین پیدا

کردم، او واقعاً معرکه است، اما میدونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش،

خالکوبی هاش ،لباسهای تنگ موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره. اما

فقط احساسات نیست، پدر. اون ...

حامله است. نازنین به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک تریلی توی جنگل

داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون. ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه.

نازنین چشمان من رو به روی حقیقت بازکرد که ماریجوانا واقعاً به کسی صدمه نمی زنه. ما اون

رو برای خودمون میکاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن، برای

تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خوایم. در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای

ایدز پیدا کنه، و نازنین بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره. نگران نباش پدر، من 21 سالمه، و می دونم

چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز،مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی

نوه های زیادت روببینی.

با عشق، پسرت،

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

پاورقی:

پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من بالا هستم تو خونه علی.فقط می خواستم بهت

یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه.

دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن!



[ چهارشنبه 90/10/21 ] [ 1:18 صبح ] [ mina ]

نظر

شلمچه کجاست؟؟؟؟؟؟

شلمچه خلاصه عشق است و قطعه ای از بهشت ، شلمچه ، آینه ایست که تمام جبهه با

خاکهای سرخش در آن می درخشد. و دریچه آسمانی است که از آن بوی رشادت و عطر دلنواز

شهادت میوزد.

شلمچه تندیس زیبای عشق است که در میدان ایثار قد کشیده است . شلمچه شهر شهود و

شهادت است . شلمچه مثنوی بلندایثار است و فرودگاه عشق و عروجگاه دل . صحرای

خشکی که دریای مواج خون و اشکهای عاشقانه در تربت پاکش دارد با قلب خونینی که هنوز

زیبا و دلنواز می تپد و خون غیرت و مردانگی را در رگهای این دیار می دواند و حدیث بلند حیات با

عزت را زمزمه می کند. زمین خاکی شلمچه ، زیباتر از آبی آسمان است چرا که

شلمچهقتلگاه مرغان عاشقی است که برای وصال بی قرار بودند و از کوچه پس کوچه های

منیت و مادیت رهیده و به شهر دلگشای معنویت و شهادت دل بستند.

آری ! شلمچه شاهنامه بلند شهادت است ، دیوان عاشقی است ، شعرهای سرخ ، با واژه

های خون ، به وزن عشق و قافیه هایی از جنس قلب پاره پاره عاشقی و در قالب غزل عشق و

مثنوی بلند شهادت » ، دیوانی که شکسته دلان عارف با قلم استخوان و مرکب خون و با خط

شکسته عروج نوشتند و این صفحه طلایی تاریخ ایران اسلامی را با خون دل تهذیب شده شان

تذهیب کردند. آری ! شلمچه کتاب است ، خواندنی ترین کتاب حماسه . شلمچه آسمان

است سرشار از ستاره های سرخ .شلمچه بهار است لبریز از گلهای محمدی ،شلمچه

دریاست ، مواج از موجهای عاشقی .

شلمچه بازار است ، بازار عشقبازی و جانبازی ، شلمچه تابلو است تابلوی حماسه و عرفان

که بر تارک تاریخ ایران اسلامی می درخشد. جایگاه اهل زیارت است نه اهل زر ، زیارتگاه

دلدادگانی که خود زائرانی بودند که در نیمه راه سفر عاشقی پرپر شدند و به مولای عشق

پیوستند و زیباترین حدیث بندگی را با بندبند وجودشان و با قطره قطره خونشان نوشتند.

یعقوبهای بی قراری که برای رسیدن به یوسف زیبای شهادت بی قراری می کردند و زلیخای

دنیای نتوانست آنها را مفتون خویش کند. آنان که هنوز از دشمن نفس خویش رها نشده اند و

دلشان در تصرف شیطان است چگونه می توانند قدر مجاهدانی را بدانند که در کوله پشتی

دلشان جز عشق و ایثار نبود. آنان باید بدانند که شلمچه و شهیدانش و شاهدان و شائقان و

مشتاقانش خورشید بی غروبند ، چرا که عاشورا و عاشورائیان آفتاب آسمان عشقند که هیچ ابر

آلوده و تاریک یزیدی نمی تواند جلوی تابش آنها را بگیرد.



[ چهارشنبه 90/10/21 ] [ 12:55 صبح ] [ mina ]

نظر

زهی عشق....

زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا       

چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا

چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید       

  چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا

زهی ماه زهی ماه زهی باده همراه        

که جان را و جهان را بیاراست خدایا

زهی شور زهی شور که انگیخته عالم        

زهی کار زهی بار که آن جاست خدایا

فروریخت فروریخت شهنشاه سواران        

زهی گرد زهی گرد که برخاست خدایا

فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم        

ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا

ز هر کوی ز هر کوی یکی دود دگرگون        

دگربار دگربار چه سوداست خدایا

نه دامیست نه زنجیر همه بسته چراییم        

چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا

چه نقشیست چه نقشیست در این تابه دل?ها        

غریبست غریبست ز بالاست خدایا

خموشید خموشید که تا فاش نگردید       

  که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا




[ دوشنبه 90/10/19 ] [ 5:22 عصر ] [ mina ]

نظر

سعدی..

می‌بَرزند ز مشرق شمع فلک زبانه

ای ساقی صبوحی درده می شبانه

 

عقلم بدزد لختی چند اختیار و دانش

هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه

 

گر سنگ فتنه بارَد فرق مَنَش سپر کن

ور تیر طعنه آید جان منَش نشانه



[ شنبه 90/10/17 ] [ 2:55 عصر ] [ mina ]

نظر

بس شنیدم داستان بی کسی...

بس شنیدم داستان بی کسی

بـس شنیدم قصه دلواپسی

قصه عشـق از زبان هر کسی

گفته اند از نی حکایتهابسی

حال از من بشنو این افسانه را

داسـتان این دل دیوانـه را

چشمهایش بویی از نیرنگ داشت

دل  دریغا ! سینه ای از سنگ داشت

با دلـم انگار قـصد جنگ داشت

گویـی از با من نشستن ننگ داشت

عاشقم من، قصد هیچ انکار نیست

لیک با عاشق نشستن عار نیست

کار او آتش زدن؛ من سوختن

در دل شب چشم بر در دوختن

مـن خریدن نـاز او نفروختن

باز آتـش در دلـم افـروختن

سوختن در عشق را ازبر شدیم

آتشی بودیم و خاکستر شدیم

از غم این عشق مردن باک نیست

خون دل هر لحظه خوردن باک نیست

از دل دیـوانه بردن باک نیست

دل که رفت از سـر سپردن باک نیست

آه! می ترسم شبی رسـوا شوم

بدتر از رسوایی ام، تنـها شوم

وای بر این صید و آه از آن کمند

پیش رویم خنده، پشتم پوزخند

بر چنـین نامهـربانـی دل مبند

دوستان گفتند و دل نشـنید پند

پیش از این پند نهان دوستان

حال هـم زخم زبان دوستان

خانه ای ویران تر از ویرانه ام

من حقـیقت نیستم، افـسانه ام

گر چه سوزد پر، ولی پروانه ام

فاش می گویم که من دیوانه ام

تا به کی آخر چنین دیوانگی؟

پیلگی بهـتر از این پروانگی!

گفتمش:آرام جـانـی، گفت:نه

گفتمش:شیرین زبانی، گفت:نه

می شود یک شب بمانی، گفت:نه

گفتمش:نامهـربانـی،گفت:نه

دل شبی دور از خیالش سر نکرد

گفتمش؛ افسـوس! او باور نکرد

چشم بر هم می نهد،من نیستم

می گشـاید چشم، من من نیستم

خود نمی دانم خدایا! کیستم

یکـنفر با مـن بگوید چیسـتم؟

بس کشیدم آه از دل بردنش

آه! اگـر آهم بگیرد دامنش

با تمـام بی کسی ها ساختم

دل سپردم، سر به زیر انداختم

این قماری بود و من نشاختم

وای برمـن، ساده بودم باختم

دل سپردن دست او دیوانگی ست

آه!غیر از من کسی دیوانه نیست

گریه کردن تا سحر کار من است

شاهد من چشم بیمار من است

فکر می کردم که او یار من است

نه، فقط در فکر آزار من است

نیت اش از عشق تنها خواهش است

دوستت دارم دروغـی فاحش است

یک شب آمد زیر و رویم کرد و رفت

بغض تلخی در گلویـم کرد و رفت

پایـبند جسـت وجویم کرد و رفت

عاقـبت بـی آبرویم کرد و رفت

این دل دیوانـه آخر جای کیست؟

وانکه مجنونش منم لیلای کیست؟

مذهب او هر چه بادابـاد بود

خوش به حالش کاین قدر آزاد بود

بی نیاز از مستی می شاد بود

چشـمهـایش مسـت مادرزاد بود

یک شبه از عمر سیرم کرد و رفت

بیست سالم بود، پیرم کرد و رفت



[ شنبه 90/10/17 ] [ 2:41 عصر ] [ mina ]

نظر

30 کار 30 ثانیه ای برای داشتن زندگی بهتر..


 

رفتار و طرز برخورد، شالوده و پایه ی موفقیت است. یک انسان سخاوتمند با رفتار و منشی مثبت مطمئناً کامیاب خواهد

شد. اگر رفتارتان را تغییر دهید، ادراکتان، اعمالتان، و زندگی تان را تغییر داده اید؛ و با تغییر تک تک زندگی ها، دنیا تغییر

خواهد کرد.

در این مقاله 30 نوع کار را عنوان می کنیم که هر کدام فقط 30 ثانیه زمان می برد. تصور کنید اگر میلیون ها یا بیلیون ها

انسان روی زمین اگر فقط یکی از این کارها را انجام بدهند، دنیا چطور تغییر می کرد؟ به همین خاطر سعی کردیم راه

های جدیدی برای رشد و پیشرفت شخصی به رایتان عنوان کنیم که می توانید در کمتر از 30 ثانیه آن ها را انجام دهید.

1- تُن صدایتان را تغییر دهید. برای 30 ثانیه سعی کنید نرم تر، آرام تر، و کمی خوشایندتر صحبت کنید. با نتایج شگفت

انگیزی روبه رو خواهید شد. آیا می دانستید وقتی با صدای نرم تر و آرام تر به بچه ها دستور بدهید، نسبت به اینکه

سرشان داد بزنید، تأثیر بیشتری خواهد داشت؟ اگر در کار خسته شده اید، حتی فقط برای 30 ثانیه سعی کنید لحن

صدایتان را آرام تر کنید، شاید زودتر به نتیجه رسیدید!

2- ایده های قدیمیتان را به یاد آورده و دوباره آن ها را از سر گیرید. برای 30 ثانیه، ایده قدیمیتان را دوباره امتحان کنید.

آیا این ایده ی یک اختراع، یک پروژه کاری، یا کاری بوده که به نظرتان خسته کننده می آمده؟ یکی از آن کارها را انتخاب

کرده و یک بار دیگر امتحانش کنید. تصور کنید اگر همه ی آدم ها اینقدر جرات داشتند که از نبوغ خدادادی در جهت

استعدادهایشان بهره گیرند چه می شد؟ می دانید چه چیزهای جدیدی در دنیا ابداع می شد؟

3- برای 30 ثانیه به یک نفر یک فرصت دوباره بدهید. یک بار دیگر به حرف هایش گوش دهید یا یک بار دیگر به او فرصت

دهید شاید که تغییر کرده باشد.

4- به فرزندانتان بگویید «دوستتان دارم» و «به شما افتخار می کنم.» به چشم هایشان نگاه کنید، و به آن ها نشان

دهید که چقدر به رایشان ارزش قائلید. تصور کنید اگر همه ی والدین 30 ثانیه در روز هم که شده به فرزندانشان

اطمینان خاطر می دادند، دنیا چه تغییری می کرد…

5- دفعه ی بعدی که منتظر خشنودی آنی یا چیزی بودید که نمی توانید در همان لحظه داشته باشید، برای آنچه که در

حال حاضر دارید، 30 ثانیه از خدا تشکر و قدردانی کنید. این کار باعث تغییر رفتارتان خواهد شد.

6- 30 ثانیه محکم تر و صاف تر بایستید، و سرتان را بالاتر بگیرید. در چشم های دیگران نگاه کنید و با اطمینان بیشتر راه

بروید. ببینید چه احساس خوبی دارد.

7- کاری را که قبلاً از انجام آن دست کشیده اید و نیمه رها کرده اید را انتخاب کنید که امروز انجامش دهید. 30 ثانیه

بیشتر طول نمی کشد که برای انجام کاری تصمیم بگیرید. قولتان را پیش خودتان نگه دارید و مطمئن باشید که حتماً

انجامش خواهید داد.

8- به هم ریختگی هایی که کس دیگری ایجاد کرده را تمیز و مرتب کنید.

9- از کسی تعریف و تمجید کنید.

10- برای چیزی یا کسی که باورش دهید، بایستید. یک جمله ی حمایت کننده، حوزه ی نفوذ شما را گسترده تر خواهد

کرد.

11- کسی را در کارش تشویق کنید و به او اطمینان خاطر بدهید. به او بگویید که «تو می توانی!» او را باور داشته

باشید و این باور را نشان دهید.

12- کسی را که دوست دارید بیشتر با او آشنا شوید را به خانه تان دعوت کنید. می توانید شام را کنار هم صرف کنید. از

این دعوت برای یک دوستی تازه استفاده کنید.

13- به مدت 30 ثانیه در جمع همسرتان را ناز و نوازش کنید. دستتان را پشتش بکشید، انگشتانتان را در موهایش فرو

ببرید، نرم و آرام بغلش کنید، دستش را به نرمی فشار دهید، یا حتی یک بوسه تند و چابک. خیلی خوب است اگر بچه

هایتان بفهمند که پدر و مادرشان همدیگر را دوست دارند و برای ابراز علاقه به هم راحت هستند. مطمئناً اگر همه ی

زوج ها فقط 30 ثانیه در روز برای چنین کاری وقت می گذاشتند، این قدر زندگی های زناشویی درهم و برهم نبود.

14- یک کلمه ی جدید (کلمه ای از زبانی خارجی که به خوبی به آن تسلط ندارید) یا یک چیز تازه در مورد یک فرهنگ

دیگر یاد بگیرید.

15- چکی به مبلغ %10 از حقوق ماهانه تان بنویسید و به مؤسسات خیریه هدیه کنید.

16- هر روز 30 ثانیه برای غالب آمدن بر ترس ها و شجاعانه روبه رو شدن با همه ی موقعیت های زندگی تان دعا کنید.

رفتاری مثبت و هدفی مثبت در ذهن داشته باشید. برای کارهای آن روزتان طبق اولویت ها برنامه ریزی کنید. بعد از 30

ثانیه برای تغییر آماده خواهید بود.

17- از کسی بپرسید، «حالت چطور است» و واقعاً به جوابی که به شما می دهد خوب گوش کنید.

18- 20 هزار تومان در یک پاکت گذاشته و با عنوان «ناشناس» برای کسی بگذارید که می دانید به آن احتیاج دارد.

نیکوکاری بدون اینکه شناخته شوید احساسی فوق العاده در شما ایجاد خواهد کرد. امتحان کنید!

19- یک اقدام سریع برای محیط زیست بکنید. به پرنده ها غذا بدهید، زباله ها و آشغال ها را جمع و جور کنید و…

20- یک صبحانه ی عالی برای خود انتخاب کنید (انرژی روزانه ی خود را با یک تصمیم 30 ثانیه ای شروع کنید). کمتر

مواد قندی بخورید و بیشتر پروتئین و میوه بخورید و صبحانه ای سالم و مقوی برای خود انتخاب کنید.

21- اگر خیلی وقت است که درون خانه یا شرکت هستید، بیرون بروید و اجازه بدهید که نور آفتاب روی صورتتان بنشیند.

این کار حالتان را خیلی سریع بهبود خواهد داد.

22- وقتی کسی از شما تقاضای کم خواست (کمک مالی)، پاسخ مثبت بدهید.

23- برای انتخابات ثبت نام کنید. 30 ثانیه برای ثبت نام وقت بگذارید و فرم را پر کنید. با این کار هر وقت موقع انتخابات

شهر یا شورا رسید می توانید در این فعالیت مردمی شرکت کنید

24- یک دانه بکارید (یا اگر وارد هستید، یک نهال بکارید). تصور کنید اگر میلیون ها آدم روی زمین این کار را بکنند دنیا چه

تغییری خواهد کرد.

25- چراغ اتاق هایی که خالی است را خاموش کنید (لامپ اضافی خاموش). هر 30 ثانیه هم ارزش دارد.

26- در سطل زباله ی خانه چند کیسه ی زباله بگذارید تا انواع مختلف زباله ها را جداگانه دور بریزید. شما بازیافت زباله

را از همین امروز شروع کرده اید.

27- یک عادت بدتان را در 30 ثانیه ترک کنید؛ و 30 ثانیه به 30 ثانیه آن را تکرار کنید.

28- 30 ثانیه بخندید. استرستان فروکش خواهد کرد.

29- آب بنوشید.

30- 30 ثانیه از هر آنچه که دارید احساس رضایت کنید؛ و همیشه قدردان نعمت های خداوند باشی.

 



[ جمعه 90/10/16 ] [ 5:50 عصر ] [ mina ]

نظر

نکته های علمی شگفت از امام صادق(ع)

  نکته های علمی شگفت از امام صادق(ع)   

حضرت امام صادق(ع) درطول یک سوم قرن بر مردم امامت داشت. دراین فرصت تلاش او بیدار

کردن افکار و عقول، احیای تفکرات شیعی، نشر علوم مختلف، تنظیم خط فکری تشیع علوی،

جهت دهی مردم بسوی خیر و سعادت و ایجاد تحول درجامعه اسلامی بود و از دو طریق خدمت

بزرگی را به اسلام عرضه کرد. یکی از راه آموزش انواع علوم اعم از اسلامی و علوم اساسی و

پایه و دیگر از راه ساختن مدل و الگوهای ماندگار و تأثیرگذار. لذا مجموعه اقدامات برجسته امام

صادق (ع) باعث شد مذهب شیعه را بنام شیعه جعفری بنامند.

درتحقیقی که گروهی از دانشمندان صاحب نام مجمع مطالعات ادیان جهان دراستراسبورگ

فرانسه انجام دادند. آنان نکات و مسائل بسیار مهم علمی را که امام صادق(ع) به آنها پرداخته و

یا به شاگردانش تعلیم داده بود مورد بررسی قرار داده اند که بخشی از این تحقیقات در کتاب

امام صادق مغز متفکر شیعه ترجمه ذبیح الله منصوری منعکس شده. نوشته حاضر اشارات

گذرائی به برخی ازاین نظرات علمی امام (ع) است.
پیدایش دنیا

امام صادق(ع) فرمود: «جهان از یک جرثومه بوجود آمد و آن جرثومه دارای دو قطب متضاد سبب

پیدایش ذره گردید و آنگاه ماده بوجود آمد و ماده تنوع پیدا کرد و تنوع ماده ناشی از کمی یا زیادی

ذرات آنها می باشد.»

این تئوری با تئوری اتمی راجع به پیدایش جهان که امروز دانشمندان به آن معتقدند هیچ تفاوتی

ندارد. دو قطب متضاد، در شارژ مثبت و منفی درون اتم است و آن دو شارژ، سبب تکوین اتم

گردیده و اتم هم ماده را به وجود آورده و تفاوتی که بین (عناصر) دیده می شود ناشی از کمی

یا زیادی چیزهایی است که درون اتم عناصر موجود می باشد.

در مورد زمین

امام صادق(ع) فرمود: «زمین، پیرامون خود می گردد و آنچه سبب توالی روز و شب می شود

گردش خورشید در اطراف زمین نیست، بلکه گردش زمین در پیرامون خود باعث این می شود که

روز و شب به وجود بیاید و دائم نیمی از زمین تاریک و شب و نیمی دیگر روشن و روز است.»

امام صادق(ع) در آن روزگار آن هم در نقطه ای دور از مراکز علمی، با اطلاع از مکانیک نجومی و

آگاهی از اینکه اثر نیروی جاذبه، با دو شکل که یکی بشکل نیروی فرار از مرکز و دیگری بشکل

نیروی جذب بسوی مرکز بروز می کند، سبب می شود که اجرام آسمانی دور خود بگردند،

حقیقت گردش زمین به دور خود را اعلام کرد که این نظریه با پیشرفت های علمی از قرن

پانزدهم میلادی به بعد زمانی به ثبوت رسید که فضانوردان قدم به کره ماه گذاشتند.



[ جمعه 90/10/16 ] [ 5:42 عصر ] [ mina ]

نظر

:: مطالب قدیمی‌تر >>

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

آوازک