سفارش تبلیغ
صبا ویژن

*یاس شیشه ای* ♥TrUe LoVe♥

پنجره

پنجره را باز می کنی و سرک می کشی. نگاهت می خزد تا

زیر پوست سرد سایه ها و به تمسخر می گیرد حضور هر غریبه ای

را در این وانفسای زندگی. پنجره را باز می کنی و سرک می کشی،

خیس و بارانی، انگار همه آسمان. ابرهای تکه تکه که به کشیده رعد ها

 قطره می شوند و می چکند. دستهایم را کاسه می کنم زیر قطره های

زندگی و سر می کشم طعم تمام هستی را. غریبه ها سردند و تو گرم

از پنجره سرک کشیده ای روی مور مور تن من.



[ چهارشنبه 90/12/3 ] [ 6:53 صبح ] [ mina ]

نظر

در کجای این فضای تنگ بی آواز.. من کبوترهای شعرم را دهم پرواز؟

شهر را گویی نفس در سینه پنهان است

شاخسار لحظه ها را برگی از برگی نمی جنبد

آسمان در چار دیوار ملال خویش زندانی است

روی  این مرداب یک جنبنده پیدا نیست

آفتاب از اینهمه دلمردگی ها رویگردان است

بال پرواز زمان بسته است

هر صدائی را زبان بسته است

زندگی سر در گریبان است

ای قناریهای شیرین کار

آسمان شعرتان از نغمه ها سرشار 

ای خروشان موجهای مست

آفتاب قصه هاتان گرم

چشمه آوازتان تا جاودان جوشان

شعر من می میرد و هنگام مرگش نیست

زیستن را در چنین آلودگیها زاد و برگش نیست

ای تپشهای دل بی تاب من

ای سرود بیگناهیها

ای تمناهای سرکش

ای غریو تشنگی ها

در کجای این ملال آباد

من سرودم را کنم فریاد؟

در کجای این فضای تنگ بی آواز

من کبوترهای شعرم را دهم پرواز؟



[ سه شنبه 90/12/2 ] [ 9:31 عصر ] [ mina ]

نظر

دنیای دست ها...

دنیای دست ها از هر دنیایی بی وفاتر است....

امروز دست هایت را می گیرند....

قصه ی عادت که شدی....


همان دست ها را برایت تکان می دهند...



[ دوشنبه 90/12/1 ] [ 6:11 صبح ] [ mina ]

نظر

<< مطالب جدیدتر ::

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

آوازک